مرا گاهی کمان سازی، گهی تیر
تو تیری یا کمانی، من چه دانم؟!!
* هیچ وقت در شناخت و تحلیل فردی تا به این حد آشفته ذهن نشده بودم. تمام این آشفتگی و تمام لحظات سخت تحلیل برخوردهایت را دوست دارم. تمام لحظه هایش را ثانیه به ثانیه. با اینکه راحت نمیگذرد این لحظه ها و این زمان ها و تا حد زیادی تلخ با حس دوری از تو آمیخته هست اما از زمانی که برای تو خرج می شود رضایتمندم از خودم حتی اگر با حس های نا مناسب در آمیخته شود از فکرهای آنچنانی و خستگی و کلافگی و تردیدهای ناخوشایندش. نقد زیادی بر تو دارم و گِله های بسیارتر از خودم. همه را خواهی شنید اگر فرصتی را بیابم. ... (و حرفهایی که خودت خواهی خواند یا شنید آن زمان)
عالی