1- سفر 10 روزه به 10 شهر داخلی
2- یک هفته ماندن در خانه به همراه محسن
3- رفتن به کوهسار در شب و عکس انداختن و لذت بردن های مختلف
4- رفتن به لویزان در روز و حس های خوب و غریب و بعضا سنگین(نه بد) و عکس گرفتن
5- رفتن به سینما و دیدن "انتهای خیابان هشتم" با محسن
6- تخته بازی کردن های آنچنانی با محسن
7- رفتن به "رضا لقمه" و خوش گذرانی آن روز به همراه رفتن مهمانی خونه محمد و لذت های دور هم بودن بعد از مدتها در عصر و شب آن روز
8- آمدن خانواده از سفر و درکنار آنها ماندن و نرسیدن به 2 برنامه مهم
9- عدم اشتغال در سال جدید به دلیل مراحل اجرایی شدن یکی از برنامه های زندگی به نام خدمت مقدس
10- دلتنگی برای رفتن به شمال به دلایل اجتماعی انسانی و انفرادی انسانی بنده
11- کلنجار رفتن با خودم بر سر برخی مسائل شخصی
تیکه پاره های گسسته:
*- در کل سفر 2 موضوع بسیار سخت بود. عدم شارژمناسب باطری موبایل جهت برقراری تماس و دیگری ناگهان جواب ندادن فردی و نگرانی من از احوالش و نحوه نا مناسب برخورد او با نگرانی من.
*- حلالیتی باید از چند تن از افراد بطلبم بابت دلایل مختلف.
*- باید یاد بگیرم باچند تیپ شخصیتی برخورد مناسبی داشته باشم تا دیگر بدانند تیپ شخصیتشان با من جور در نمی آید.
*- دلم گرفت اما بیخیال این فازهای تخیلی. امسال را برای خودم سال آغاز تحولات زیادی نام گذاری کردم.
*- حرفهای زیادی را باید بنویسم دردفترچه ای سبز رنگ برای روزی در آینده که شاید هرگز نیاید. اما من مینویسم.
*- نامجو داره پخش میشه. " Nameh Dedicatedtomy"