لعنتی ها!
بفهمین، درک کنین!
من هم حق دارم انتظار داشته باشم یکیتون سراغم رو بگیره؛ یکیتون دردم رو از تو دلم در بیاره با اینکه خودم نخوام حرفی بزنم؛ یکیتون بیاد سمتم و رفاقت کنه!
خسته شدم از اینکه برای همتون بودم و برای من حتی یکیتون نقش من رو بازی نکرد.
نیومد ببرتم بیرون.
نیومد گیر بده بهم و حرفم رو از دلم در بیاره.
نیومد که ته دلم رو از گله ها و دردها خالی کنه.
نیومد تا رفاقت کنه.
نیومد تا محبت کنه.
نیومد تا نوازش کنه.
نیومد که تکیه گاهم بشه تا شاید، شاید بغضم بترکه و شاید دست از سرم بردارن این بغضها!
نیومد تا بگه چه مرگمه و من انکار کنم و اون اصرار و مچم رو بگیره و حرفم رو بشنوه!
حتی یکنفرتون!
حتی یک مرد هم نیاز داره به اینها! همونطور که برای همتون بودم تو دوره های مختلف زندگیتون.
مونث و مذکرتون رو میگم.
هروقتم اومدین، بلد نبودین و زود گذاشتین رفتین و فک کردین وظیفتون در همین حد بود و عذاب وجدانتون آروم شد و اسم خودتون رو گذاشتین رفیق و پیش خودتون گفتین رفاقت کردیم در حقش!!!!
نیومدین واسه من!
اما یادتون هست که من واسه همتون گذاشتم.
کنار همتون بودم و سعی کردم باشم.
درد دارم درد!
لعنتی ها!