نوشته ها

مکانی برای تنهایی، خواندن، نوشتن و به اشتراک گذاشتن

نوشته ها

مکانی برای تنهایی، خواندن، نوشتن و به اشتراک گذاشتن

دیدارو

داشتم به دیدارو فکر میکردم.
به سیب زمینی پنیر.
به سوپ عالی با کمی پنیر پیتزا داخلش.
به سرمای هوا و برفایی که اون موقع میومد.

...

(چه لبخندی ناگهانی ای).
چه فلسفه ای داشتم حتی برای خوردن.
معدم لولو داشت به تعبیری.
الان پیر شدم یا شاید سَــرد که دیگه از اون احوال هیچ خبری نیس!؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد