تازه به قدرت شونه هام و تحمل وزنشون پی بردم.
بعد از مدتها رفتم آرایشگاه تا کمی از حجم موهام کم کنم. خودم دچار عذاب وجدان شده بودم و چندروزی بود باخودم حرف میزدم که "مگه سرباز هم اینقدر مو باید داشته باشه؟!"
آقای آرایشگر بالبخند همیشگی و خونسردی پای راستش رو روی شونه راست من و پای چپش روهم روی شونه سمت چپ من قرار داد و با همتی وصف نشدنی اقدام به ریدن بر روی سر بنده نمود.
با تشکر از خانواده رجبی واقعـــا.