کسی باور نمی کند
لبخندش می توانستشانه ات مُجاب ام می کند
در بستری که عشق
تشنگی ست.
زلال شانه های ات
هم چنان ام عطش می دهد
در بستری که عشق
مجاب اش کرده است.
-احمد شاملو-
* نام پست ارتباطی با نام شعر ندارد. انتخاب شخص بنده است.
دست من دلتنگ دستان تو است اما هنوزــ
همدمِ هرروز کاغذهایِ خیس وُ باطله ست
این همه انسان برای وحشت ما زنده اند
بین ما یک کهکشان از جنس انسان فاصله ست!
-مریم انصاری فر-