نوشته ها

مکانی برای تنهایی، خواندن، نوشتن و به اشتراک گذاشتن

نوشته ها

مکانی برای تنهایی، خواندن، نوشتن و به اشتراک گذاشتن

دلم، گهواره، آواز

دلم گهواره اسرار و رویاست که بی اواز من مهجور و تنهاست.

بی تو خاکسترم

بی تو خاکسترم

بی تو، ای دوست!

بی تو تنها و خاموش

مهری افسرده را بسترم.


بی تو در آسمان، اخترانند

دیدگان شررخیز دیوان

بی تو نیلوفران آذرانند.

بی تو خاکسترم

بی تو، ای دوست!



بی تو این چشمه سار شب آرام

چشم گرینده ی آهوانست.

بی تو، این دشت سرشار

دوزخ جاودانست.



بی تو مهتاب تنهای دشتم

بی تو خورشید سرد غروبم

بی تو بی نام و بی سرگذشتم.

بی تو خاکسترم

بی تو، ای دوست!



بی تو این خانه تاریک و تنهاست

بی تو، ای دوست

خفته بر لب، سخن هاست!

بی تو خاکسترم

بی تو،

ای دوست!


(م.آزاد)

دستانت

بلند ترین کتاب دنیا را می‌نویسم
که یک عمر
کاغذ داشته باشد
و هی
هر صفحه‌اش را
پر می کنم از 
دست‌های تو و

اتفاقات ِ بودار حوالی‌شان ؛

قول می‌دهم
هر شب
سرم را که بگذارم روی یکی از صفحه‌های کتاب ،
آرام بگیرم و تا صبح بخوابم...


-محسن شرو-

لبت صریح‌ترین آیه‌ی شکوفایی‌ست

لبت
لبه‌ی پرتگاه
آنجا که باید بگیرم
یا
پرت شوم...


- حسن اسماعیل زاده-

غروب

یادم رفت بگویم
سرخی غروب را دوست ندارم
با دیدن سرخی غروب قلبم تیر می‌کشد
خودم مارلبرو!
مغزم هم سوت می‌کشد هی
زیر بار هجوم یکباره‌ی همه‌ی آنچه فراموش کردم
و

نکردم.


فطره ام

بگیر فـطـره ام
اما مخور برادر جان
که من در این رمضان
قوت غالبم
غـم بود!


- مهدی اخوان ثالث-

معجزه خدا

خدا هر شب معجزه می‏کند


وقتی قلب من


در آغوش تو 


از تپش نمی‏ایستد !


جانور درونم آرام شده است

گنجشک‌ها با تو دوستـند 
گربه‌ها از صدای پایت فرار نمی‌کنند 
سوسک‌ها 
- اگر تو بخواهی - 
کنار دمپایی‌ها دراز می‌کشند 

جانور درونم آرام شده است 
تو با کدام زبان حرف می‌زنی؟!


- حافظ موسوی-

کمی بگشا

تو درها را کمی بگشا
که عطر وحشی گل ها
بپیچد در اتاق من 
تو درها را کمی بگشا
که شاید سیل لک لک ها
نشیند بر رواق من


-شمس لنگرودی-

تغییر

فصل عوض می شود
جای ِ آلو را 
خرمالو می گیرد
جای ِ دلتنگی را

دلتنگی


-علیرضا روشن-