نوشته ها

مکانی برای تنهایی، خواندن، نوشتن و به اشتراک گذاشتن

نوشته ها

مکانی برای تنهایی، خواندن، نوشتن و به اشتراک گذاشتن

اول نود و چهار

دیدن هزار و سیصد و نود و چهارمین بهار  به تاریخ خورشیدی هم قسمت ما شد.

تبریک و شادباش گفتن که کلیشه ای شده از بس بدون احساس و نیت های خالص گفته شده.

امیدوارم به یاد تمام کسانی که دیدن این بهار قسمتشون نبوده باشیم و بدونیم که این فرصت اگر به ما داده شده نباید به بیهودگی از بین برد.

ایام به کام و کامتان شیرین

ساده

سکوت سرشار از نا گفته هاست!

پاییز 1393

پاییز تهران هم رسید.
هوای سرد صبح ها و ژاکت پوشیدن حتی اگر برای چندساعت کوتاه باشه احساس خوبی رو برای آدم بهمراه داره و انتظار بارونهای پاییزی تهران قشنگه.

پاییز بر همه مبارک 

تو با رخ چون بهار

تاریخ هویت پیچیده ای دارد! 

 

-میلاد امام رضا (ع) تبریک و تهنیت

کمی لوس

خستگی حس غالب روزهای یکماه اخیرم شده!

پرواز را بخاطر بسپار ...

سمیرای عزیز از کنارمون رفت.
هنوز باورش برام سخته. هنوز نمی تونم درک کنم که اینقدر زود!
هرچند یکسال با سختی و درد سپری کردی و ما درکی نداریم از این اتفاق، هرچند با نگاهی دیگر راحت شدنت از درد و بیماری سخت می تونه رضایتی نسبی برامون بیاره اما درد و غم دوریت سخت و باورنکردنیه.
دلتنگت خواهم بود.
دلتنگی و خاطراتت سهم ما از بودن کوتاه مدتت شد!!!!

آرامشت آرزومه همیشه خندان 

خودساخته را تدبیر نیست

آدم احمقی از خودم ساختم.

متاسفم...

کوتاه

دلم پی دلته!

...

آذر، پر تلاش در بارش

چقدر این سرمای روزهای بارانی و برفی تهران را می خواهم!!!

+ البته اگر به ترافیک های جنون آورش بی اعتنا باشیم.

+ چندان بی ربط هم نیست این خواندنی

ویار عالیجناب کالبو

دلِ عالیجناب برف خواست.

والاحضرت ویار فرمودند تا یگانه هستی مرحمت فرمایند.

یا برف یا انگشت شصت.

...