دیدن هزار و سیصد و نود و چهارمین بهار به تاریخ خورشیدی هم قسمت ما شد.
تبریک و شادباش گفتن که کلیشه ای شده از بس بدون احساس و نیت های خالص گفته شده.
امیدوارم به یاد تمام کسانی که دیدن این بهار قسمتشون نبوده باشیم و بدونیم که این فرصت اگر به ما داده شده نباید به بیهودگی از بین برد.
ایام به کام و کامتان شیرین
سکوت سرشار از نا گفته هاست!
پاییز تهران هم رسید.
هوای سرد صبح ها و ژاکت پوشیدن حتی اگر برای چندساعت کوتاه باشه احساس خوبی رو برای آدم بهمراه داره و انتظار بارونهای پاییزی تهران قشنگه.
پاییز بر همه مبارک
خستگی حس غالب روزهای یکماه اخیرم شده!
سمیرای عزیز از کنارمون رفت.
هنوز باورش برام سخته. هنوز نمی تونم درک کنم که اینقدر زود!
هرچند یکسال با سختی و درد سپری کردی و ما درکی نداریم از این اتفاق، هرچند با نگاهی دیگر راحت شدنت از درد و بیماری سخت می تونه رضایتی نسبی برامون بیاره اما درد و غم دوریت سخت و باورنکردنیه.
دلتنگت خواهم بود.
دلتنگی و خاطراتت سهم ما از بودن کوتاه مدتت شد!!!!
آرامشت آرزومه همیشه خندان
چقدر این سرمای روزهای بارانی و برفی تهران را می خواهم!!!
+ البته اگر به ترافیک های جنون آورش بی اعتنا باشیم.
+ چندان بی ربط هم نیست این خواندنی
دلِ عالیجناب برف خواست.
والاحضرت ویار فرمودند تا یگانه هستی مرحمت فرمایند.
یا برف یا انگشت شصت.
...